تخت شاهي دارد آن ترک ختن

شاعر : اوحدي مراغه اي

کي کند رغبت به درويشي چو من؟تخت شاهي دارد آن ترک ختن
بعد ازين جانم نگنجد در بدنجان من چون پر شد از سوداي او
گر چنين سروي برستي از چمنپاي او بودي جهان را سجده‌گاه
بي‌لبش کامي نمي‌يابد دهنبي‌رخش روزي نمي‌بيند دلم
عذر من روشن شدي بر مرد و زنگر نبودي چهره‌ي او در نقاب
نام او گويم، چو آيم در سخنجمله او باشم، چو بنشينم به فکر
بي‌وفاي او نباشم در کفنبي‌خيال او نبودم در قبا
من به تنهايي چنين در داده تناو به رعنايي چنان بر کرده سر
اوحدي را عشق او بنياد کندر غم او،اوحدي، فرياد کن